به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، پس از هفتهها صبر، آمریکا در نهایت میداند که طرح کلی سیاست اقتصادی کامالا هریس چیست. اما این طرح اساسا برنامه سیاست اقتصادی جو بایدن است. اگر انصاف را رعایت کنیم، سخنرانی هفته گذشته هریس نه تنها ناامیدکننده نبود، بلکه قابل پیشبینی بود. دستور کار رئیسجمهور آمریکا در امور اقتصادی، مناسب و معقول بوده و تنها به یک ترویجدهنده بهتر نیاز داشت و معاول اول بایدن، همان فرد است.
به نوشته متیو ایگلسیاس در بلومبرگ، ارائه جزئیات، کمتر از گفتن آنچه رأیدهندگان میخواهند بشنوند، اهمیت دارد. با این وجود، هریس جزئیاتی ارائه داده و بخشی از آنها با سیاستهای بایدن متفاوت است؛ جایی که رئیسجمهور یک سرمایه مربوط به نوآوری به ارزش ۲۰ میلیارد دلار پیشنهاد داده بود تا به دولتهای محلی کمک شود عرضه خانه را افزایش دهند، معاون اول رئیسجمهور یک بودجه ۴۰ میلیارد دلاری ارائه کرده است.
بایدن با یک گروه فدرال به مقابله با قیمتگذاری غیرمنصفانه و غیرقانونی پرداخت، در حالیکه هریس با اعمال مجازاتهای جدید برای شرکتهایی که از بحرانها سوء استفاده میکنند، «افزایش قیمتها» را هدف قرار داده است. کامالا هریس همچنین یک اعتبار مالیاتی برای خریدارانی که برای اولینبار خانه میخرند، البته با شرایط بهتری برای خریداران نسل اول (خریداران نسل اول خانه، افرادی هستند که برای اولین بار اقدام به خرید خانه میکنند و پیش از آنها فردی در خانوادهشان صاحب خانه نبوده است.) پیشنهاد میکند؛ ایدههایی که بایدن پیشتر در نظر گرفته بود.
کمپین هریس اخیرا یک رویکرد میانهروتر را پیش گرفته و برخی رویکردهای خود از سال ۲۰۱۹ را رها کرده است تا تطابق بیشتری با بایدن درباره مسائلی مانند مراقبتهای بهداشتی همگانی پیدا کند. یک امید نسبی وجود داشت که کامالا هریس ممکن است فراتر از آن برود و یک رویکردی کمتر پوپولیستی و تکنوکراتیکتر به سیاست اقتصادی و نزدیکتر به مدل اوباما تا به بایدنومیکس (سیاستهای اقتصادی جو بایدن) داشته باشد. اما با در نظر گرفتن سخنرانی روز جمعه، برآورده شدن این انتظارات اکنون بعید به نظر میرسد.
کامالا هریس، نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴
از نظر مزیت، نتایج متفاوت است. تعهد او برای محدود کردن افزایش قیمتها در سوپرمارکتها را در نظر بگیرید. آنچه که با درباره قیمتهای مواد غذایی رخ داد، این بود که فروش فروشگاهی قابل مقایسه (فروش فروشگاهی قابل مقایسه به درآمد حاصل از شعبههای یک شرکت خردهفروشی در یک دوره معین گفته میشود که معمولا در مقایسه با دوره مشابه در سال قبل است.) در زمان همهگیری کرونا با رشد قابل توجهی همراه شد که باعث شد فروشگاهها قیمتها را بالا ببرند و از حاشیه سود بالایی برخوردار شوند که از آن زمان تا حدی - اما نه بهطور کامل - معکوس شده است.
اگر فروشگاهها قیمتها را افزایش نداده بودند، مصرفکنندگان شاهد کمبود بیشتری بودند (مانند آنچه که درباره دستمال توالت رخ داد) و شرایط آزاردهندهای ایجاد میشد. اما این موضوع درست است که سودها به همراه قیمتها افزایش یافتند. همچنین این موضوع واقعیت دارد که اگرچه سودها از اوج خود کاهش پیدا کردهاند، اما باز هم در سال ۲۰۲۳ بالاتر از سطوح سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ محسوب میشوند.
در ماههای اخیر بسیاری از خردهفروشان مانند «تارگت»، کاهشهای ادامهدار در فروش را گزارش دادهاند، در حالیکه «والمارت» عملکرد خوبی دارد، چراکه مصرفکنندگان متمول به دنبال کالاهای ارزانقیمت هستند.
آنچه باید گفت این است: دوران خوش برای خردهفروشان به پایان رسیده است. آنها باید حاشیه سود خود را به دوران پیش از همهگیری کاهش دهند یا اینکه بهزودی مشتریان خود را از دست خواهند داد.
با این حال، این ایده بدی برای یک نامزد ریاستجمهوری نیست که نقشی در تشویق به کاهش سریعتر قیمتها ایفا کند. بهطور مشابه، در حالیکه ممکن است تأکید بر تثبیت قیمت اغراقآمیز باشد، اما این موضوع یک ایده غیر منطقی در نظر گرفته نمیشود.
فقط به این دلیل که یک موضوع، غیرقانونی محسوب میشود، به این معنا نیست که اتفاق نخواهد افتاد. در آمریکا به شکل روزانه مواردی مانند قتل و سرقت خودرو رخ میدهد؛ با این حال، سیاستمداران همچنان کمپینهای خود را بر فرضیه اجرای جدیتر قانون بنا میکنند.
اگر اجرای بیشتر قوانین ضد انحصار، اثرات قیمتی قابل توجهی از لحاظ اقتصاد کلان داشته باشد، تعجبآور خواهد بود اما این اتفاق، غیرممکن نیست.
رویکرد اقتصادی هریس چه مشکلی دارد؟
با این حال، مشکل رویکرد هریس همانند مشکلی است که در رویکرد بایدن وجود دارد: این رویکرد، سیاست مالی و کسری بودجه را به عنوان یک عامل تعیینکننده اتفاقات، نادیده میگیرد. تورم به شکل قابل توجهی از سطوح بالای خود در چندین سال گذشته کاهش پیدا کرده است و بانک مرکزی آمریکا قصد دارد نرخ بهره را کاهش دهد که هزینه عملی زندگی برای اکثر آمریکاییها را بهبود بیشتری میبخشد.
نمایی از ساختمان بانک مرکزی آمریکا موسوم به فدرال رزرو
یک اقدام اصلی که بانک مرکزی آمریکا میتواند انجام دهد تا مسیر کاهش نرخ بهره آسانتر شود، کاهش کسری بودجه است. تفکر فعلی در واشنگتن این است که مسئولیت مالی باعث باخت در عرصه سیاست میشود، بنابراین ارزش صحبت ندارد.
برای کسانی که در سالهای ریاستجمهوری اوباما دائما به آنها گفته میشد مخارج مربوط به کسری بودجه یک عامل بازنده در عرصه سیاست است، یک عامل ناامیدی برای آنها بود؛ این در حالیست که مخارج مربوط به کسری بودجه برای اولویت بخشیدن به مسئولیتها مالی، ضروری است.
در آن زمان، نرخهای بهره در سطح پایینی بود و کسری بودجهی بزرگتر میتوانست اشتغال را تقویت کند، بدون آنکه رکود رخ دهد. امروزه استقراض فدرال واقعا فشار رو به افزایشی بر نرخ بهره وارد میکند و میزان خانهسازی را کاهش میدهد. با این حال، هریس نیز مانند بایدن در وهله نخست، یارانههای جدید را هم در سمت عرضه و هم در سمت تقاضا پیشنهاد میکند.
این از لحاظ سیاسی محتاطانهتر از حمله به مقررات کاربری زمین است که عرضه مسکن را متوقف میکند و به عنوان یک استراتژی، هم مزایا دارد (شما خطر بیگانه کردن مردم را ندارید) و هم هزینه (فرصتی از دست رفته برای نام بردن از مشکل واقعی). اما دارای یک تفاوت اساسی با استراتژی بایدن نیست.
این یک ناامیدی نسبتا کم برای هر کسی است که امید داشت بایدنومیکس ادامه پیدا نکند. از سوی دیگر، یک تفاوت بزرگ میان نسخه هریس از بایدنومیکس این است که هریس در نظرسنجیها جلوتر است. او جوانتر از بایدن است، در ارائه سخنرانیها دقیق بهتر عمل میکند و مردم او را به اندازه بایدن مقصر تورم گذشته نمیدانند. و حتی اگر هیچ یک از اینها بهطور معناداری بر نرخ تورم تأثیر نمیگذارد، تورم بالا در این نقطه تا حد زیادی در کمین است.
در این شرایط، اجرای همان پیام با یک پیامرسان جدید (هریس)، ممکن است کارساز باشد.
نظر شما